آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
بهاربهار
شاعر:محمدعلی بهمنی
ملودی : تورج شعبانخانی
خواننده:تورج شغبان خانی (مرحوم ناصدعبدالهی)
صدا همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود
بهار بهار
چه اسم آشنایی
صدات میاد ... اما خودت کجایی
وابکنیم پنجره ها رو یا نه
تازه کنیم خاطره ها رو یا نه
بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازه تر از فصل شکفتنم کرد
بهار اومد با یه بغل جوونه
عید آورد از تو کوچه تو خونه
حیاط ما یه غربی
باغچه ما یه گلدون
خونه ما همیشه
منتظر یه مهمون
بهار بهار یه مهمون قدیمی
یه آشنای ساده و صمیمی
یه آشنا که مثل قصه ها بود
خواب و خیال همه بچه ها بود
یادش به خیربچگی هاچه خوب بود
حیف که هنوز صبح نشده غروب بود
آخ ... که چه زود قلک عیدیامون
وقتی شکست باهاش شکست دلامون
بهار اومد برفارو نقطه چین کرد
خنده به دل مردگی زمین کرد
چقد(ر) دلم فصل بهار و دوست داشت
واشدن پنجره ها رو دوست داشت
بهار اومد پنجره ها رو وا کرد
من و با حسی دیگه آشنا کرد
یه حرف یه حرف ‚ حرفای من کتاب شد
حیف که همش سوال بی جواب شد
دروغ نگم ‚ هنوز دلم جوون بود
(یه)که صبح تا شب دنبال آب و نون بود
عضو شوید
عضویت سریع